شما تنها کسی نیستید که رؤیای پرواز دارد. با مطالعه داستانها و افسانه های قدیمی متوجه می شویم که انسان از بدو آفرینش آرزوی رهایی در آسمانها را داشته است زنان و مردان غارنشین احتمالاً کنار کوه می ایستادند و به حال عقابی که با بالهای باز بر فراز جنگلها به پرواز در می آمد غبطه می خوردند.

زمانی که خط اختراع شد تا افکار را در طول زمان از نابودی حفظ کند، مطالب بسياری درباره پرواز ثبت شد. مرکوری، هرمس، والکیریس همینطور پرندگان افسانه ای مثل ققنوس مصریان، همای ایرانی، گارودای هندی و راک در داستان سندباد، همه حاکی از علاقه شدید بشر به لذتهای بی نظیر پرواز است. داستانهای خیالی پرواز انسان با قالیچه پرنده خاورمیانه که از رمانهای دور به ما رسیده شاید الهام گرفته از رویاها باشد. ولی گزارشها از تبت، چین و ژاپن درباره کایتهایی که انسانها را حمل می کردند به احتمال زیاد بر اساس واقعیت است.

همگی ما داستانهایی از ایکاروس و پدرش ديدالوس و روایتهای جدیدتر از تجربیات لئوناردو داوینچی و دیگر مردان پرنده را شنیده ایم .اما قهرمان واقعی به عنوان انسان پرنده همانا اوتو لیلینتال Otto Lilienthal می باشد. کسی که دهه 1880 در آلمان بالهای خفاشی شکل را ساخت. وی قریب به 1000 پرواز انجام داد، که شباهت زیادی به پروازهای امروزی داشت. وی به طور مستقیم تاثیر بسیاری بر روی آزمایش کننده های بعد از خود از جمله برادران رایت داشت. برادرنی که دو دهه بعد از او هواپیمای واقعی را ساختند.

اولین بار که چتر نجات به عنوان وسیله ای غیر از ابزاری برای فرود استفاده شد، در جنگ جهانی اول بود. ارتش دسته ای از سربازان شجاع را به کار گرفت که با چترهایشان به انتهای زیر دریاییها ببندد تا بتوانند از بالا آنچه لازم است بینند و گزارش دهند. طبق گزارشات این سربازان از این تجربه بسیار لذت می بردند. البته به جز در مواقع خطرناکی که زیر دریایی مجبور می شد پیش از آنکه آنها را پایین بکشد درآب فرو رود. این عمل وحشتناک و هراس آور خیلی باید ظالمانه بوده باشد.

این تجربه اولیه از آنجا که نشان داد چتر نجات می تواند مانند یک هواپیما عمل کند دارای اهمیت زیادی است هر چند چترهای گرد با قدرت مانور کم مورد استفاده قرار می گرفت. بعد از جنگ جهانی اول، در آلمان و هلند با استفاده از یدک کشی زمینی، پیشرفتهایی در این زمینه صورت گرفت.

اما جنگ جهانی دوم به این تفریح پایان داد.  بعد از فروکش کردن آتش جنگ هزاران پایگاه هوایی متروکه در اروپا و آمریکا به جا ماند که محلهای مناسبی برای چتر بازی شدند. بدین ترتیب فعالیتها در این زمینه گسترش یافت.

امکانات هنوز با وضعیت مطلوب خیلی فاصله داشت. با این حال برای استفاده از چترهای مدور نیروی زیادی برای برخاستن لازم بود. علاوه بر این خیلی قابل کنترل نبودند. محل و وضعیت فرود بعد از رها شدن از طناب کششی خیلی قابل پیش بینی نبود. تا اینکه پاراکامندر(Paracommander) پا به عرصه وجود گذاشت. شکل جدیدی از چترهای نجات به شکل مستطیل  و دوکی شکل با تکه ها و منافذ بزرگتر برای پیشروی به سمت جلو و امکان هدایت بهتر. این نوع چتر توسط شرکت سازنده چترهای نجات در اواخر 1950 تولید و موجب انقلابی در وضعیت چتربازی  و عملیات یدک کشی شد. بر خلاف نوع مرسوم که حرکتی نزولی و تقریباً عمودی داشتند این چترها در اثنای کاهش ارتفاع پيشروی کمی نيز داشتند.

پاراکامندر به دلیل سرعت کمتر و نیاز به نیروی بکسل کمتر ایمن تر بود .گردشگران خیلی زود راه جدیدی برای خرج کردن پولهای خود پیدا کردند. پرواز بر فراز سواحل زیبای دنیا زیر چترهای قابل کنترل!

گام بعدی در تکامل این وسیله توسط سازمان ناسا برداشته شد. آزمایشات آنان در غالب ساخت موشک، راهگشای طراحی چترهای گوناگون در زمینه چترهای قابل هدایت از جمله بالهای روگالو شد که خیلی زود منجر به ساخت hang gliders و ram air parachute گرديد که اینها هم به نوبه خود انقلابی در ورزشهای چتربازی بود. که در اخر منتهی به  paragliding شد. فرانسیس روگالو  به دلیل انقلاب عظیم در ساخت  ابتدایی hang gliders و paraglider به شهرت فراوانی رسید.

سرانجام یدک کشی با چتر عامل تحریک گروهی شد که اتحادیه هوانوردی انگلستان را اوایل دهه 1970 در کوتاهترین مدت تشکیل دهند. به هر حال روحیه رقابت، خود را نشان داد و آنهایی که زمانی مسافر بودند تبدیل به خلبانانی شدند که از Towline رها می شدند و در آسمان به سمت زمین شناور گشته تا مهارتهای خود را در فرود بروی یک نقطه مشخص شده امتحان کنند.

مشکل این چترهای ram air نرخ نزول بالا و تکنیک بسیار ضعیف فرود آمدن بود به طوریکه غالباً منجر به آسیب دیدن قوزک پا میشد این مشکل زمینه ساز تحقیقات بیشتر برای دستیابی به کارکرد بهتر و ویژگیهای ایمن تر شد.

گری یاربنت (Grey yarbenet) یک چتر باز مجرب از شهر Erie ایالت پنسلوانیا ایالات متحده در سال 1968 مدل تغییر یافته ای از وسیله حمل Towline و Slope را عرضه کرد. چتری که وی استفاده کرد شباهت زیادی به پاراگلایدرهای سالهای میانه دهه 1980 داشت. عکسی که از وی باقی مانده با تاریخی که در حاشیه آن به چشم می خورد هیچ شکی باقی نمی گذارد که ادعای وی به عنوان آغازگر ورزش کنونی درست است. احتمالاً افراد دیگری در زمان مشابه کارهایی کرده اند ولی پیشرفت ناگهانی hang glider اوایل دهه 70 توجه ها را از  Parachout به سوی خود منحرف کرد هر چند تمایل برای اجرای بهتر hang glider موجب نشده بود تا در دهه 70 وسایلی که خلبانان برپشت خود به بالای کوه می بردند سنگین شوند چترها ظاهر بهتری پیدا کردند.

سال 1978 چتربازان فرانسوی  jean cloude betemps,andre bohn,Gerard boson تکنیک دویدن و اوج گرفتن از slope در mieussy فرانسه اصلاح کردند. تلاشهای آنان خیلی زود توجه ها را به خود جلب کرد و mieussy تبدیل به کعبه آمال پرواز با پاراگلایدر شد. مدت زیادی نگذشته بود که کوهنوردان وارد صحنه شدند و سراسر آسمان رشته کوههای آلپ آراسته به بالهای رنگارنگ درخشان شد.

وقتی صحبتها درباره چتربازی در انگلستان به گوش جان هاربت و اندره کرلی دو سازنده چتر نجات رسید آنها سرشوق آمدند خیلی زود متوجه شدند که هر چه قدر ابعاد چتر بزرگتر باشد و دارای منافذ کمتری، عملکرد بهتری خواهد داشت. این تجربه باعث شد جان هابت اولین test pilot سازنده و مربی paragliding شد.

یکی دیگر از اولین سازنده های lsurent kalbermatten فرانسوی بود که شرکت Ailes dek را راه اندازی کرد.

طراحی و ساخت پاراگلايدر به سرعت رو به رشد بود و ديگر کار بجايي رسيده بود که عدم وجود مواد اوليه ساخت مناسب عامل کندی در طراحیها مي گرديد. امروزه تهيه يک پاراگلايدر خوب و مطمئن با هزينه کمی امکان پذير است و اغلب علاقه مندان به آسمان به سادگی میتوانند پرواز کردن را بياموزند و دل به آسمان بسپارند.

همچنین بخوانید :