۱۴ آگوست ۲۰۰۵ فرودگاه لارنکا ( Larnaka Air Port ) خطوط هوایی هیلیوس ( Helios ) پذیرای عده زیادی مسافر است که برای تعطیلات آخر هفته خود قصد سفر به یونان رو دارند. پروازی که با ماجرايي عجيب همراه گشت و هرگز به مقصد نرسيد.

قبل از همه میهمانداران وارد هواپیما شده اند. هانس مارتین کاپیتان هواپیما اهل آلمان شرقی است که به خاطر شلوغی پروازها در تعطیلات آخر هفته به صورت قراردادی با خطوط هوایی هلیوس همکاری می کند. " کامبوس خلا لامبوس " هم کمک خلبان این پرواز است که حدود پنج سال سابقه پرواز با این خطوط را دارد.

" آندرس پرودرمو " ۲۵ ساله ( Andreas Prodromou) قهرمان داستان ما سر میهماندار پرواز است . و دوست دخترش هم به عنوان میهماندار در این پرواز حضور دارد .

آن دو قبل از همه مسافرها وارد هواپیما شده اند . آندرس اخیرآ دوره آموزش خلبانی با هواپیماهای کوچک رو به پایان رسانیده است . و تنها آرزویش پرواز با هلیوس است . میهماندار جوان از این که آندرس او را در این سفر همراهی می کند خوشحال است . با گام نهادن نخستین مسافر به درون هواپیما آندرس پیشانی نامزدش را می بوسد.

خلبانان بعد از مرور چک لیست قبل از پرواز عاقبت دقایقی قبل از ساعت ۹ صیح در یک روز آفتابی و زیبا از زمین بلند می شود . خلبان به محض تیک آف و جمع کردن چرخ ها ، از برج نیکوزیا تقاضای ارتفاع ۳۴۰۰0 پا را می کند .. برج به ان ها این اجازه را می دهد.

کمک خلبان بعد از شنیدن اجازه کسب ارتفاع ، به دستور خلبان دگمه دیجتالی ارتفاع را روی رقم ۳۴۰0۰ پا تنظیم می کند .. مسافران از پنجره هواپیما مشغول تماشای مناظر زیبای زیر پای خود هستند .. اغلب آن ها برای گذراندن تعطبلات اخر هفته به یونان می روند .

هواپیما هنوز به ارتفاع دلخواه خود نرسیده است که ناگهان گروه پروازی داخل کابین صدای بوق اخطاری را می شنوند ! آن ها یک لحظه گیج شده و انتظار مشکل رو در ابتدای پرواز ندارند ! کمک خلبان وقتی به بالای سر خو نگاه می کند ، چراغ هشدار دهنده رو می بیند . این علامت به معنی این است که بخشی از سیستم های هواپیما در حال گرم شدن و فشار است !

در حالی که خلبانان نمی دانند اخطار برای چی است ، با فرودگاه مبدآ تماس حاصل می کنند . آن ها به مسئول برج کنترل ماجرا را توضیح می دهند .. ارتفاع سنج هواپیما در زمان تماس با برج عدد ۱۲ هزار پایی رو نشان می دهد که در حال افزایش و صعود است . صدای بوق خلبانان رو عصبی کرده است . مسئول برج با شنیدن مشکلی که خلبان اعلام کرده ، یکی از متخصصان رو برای کمک دعوت می کند . تا به خلبان هواپیما راهنمایی کند .

در همین لحظه مسافران داخل هواپیما احساس سردرد و سر گیجه شدید می کنند ! متخصص مربوطه از طریق رادیو از خلبان می پرسه چه مشکلی دارید !؟

هیچ یک از مسافران دلیل این سردرد ناگهانی رو نمی دانند ... تا این که ...

ناگهان ماسک های اکسیژن همگی از بالای سر مسافران آزاد و آویزان می شود .. مسافران با صدای آزاد شدن ماسک ها وحشت زده شده و بعضی از ان ها جیغ و فریاد می کشند .

آندرس سریع ماسک اکسیژن خود را جلوی بینی اش گذاشته و با علامت دست به میهماندار اشاره می کند که مسافران را وادار به این کار نماید ..

میهماندار بلافاصله ماسک خود رو گذاشته و با برداشتن گوشی از مسافران می خواهد که از ماسک های مقابل خود استفاده کنند .

داخل کابین هر دو خلبان احساس سر درد می کنند . کاپیتان هر از گاهی با مالیدن چشم های خود ، از وضع پیش امده متعجب است ! متخصص روی زمین به خلبان می گوید من متوجه مشکل شما نشدم ! خلبان تکرار می کند که چراغ اخطار روشن است . متخصص با تجربه شک اش به سیستم پرشرایز هواپیما رفته و از کاپیتان می پرسد .. ممکنه تآئید کنید که دگمه سیستم پرشرایز شما روی حالت اتوماتیک است ؟ کاپیتان بدون این که پاسخ متخصص رو بدهد ، می پرسد .. فیوز نشاندهنده حرارت کجاست ؟ متخصص می گوید پشت صندلی خلبان قرار دارد ..

متخصص چند بار پرسش خود را تکرار می کند ... ولی هیچ جوابی از هواپیمای پرواز ۵۲۲ نمی آید ! در همین حال هواپیما به مسیر خود ادامه می دهد ... بار دیگر متخصص خلبان هواپیما رو صدا کرده و می پرسد .. آیا فیوز رو پیدا کردی ؟ ولی هیچ پاسخی دریافت نمی کند ..

در همین لحظه متخصص روی زمین ارتباط خود رو با هواپیما از دست می دهد .. ۳۰ دقیقه از پرواز گذشته است . ولی هواپیمای پرواز ۵۲۲ هم چنان در مسیر خود پرواز می کند ! هواپیما در بالای اقیانوس مدیترانه همچنان در ارتفاع بالا پرواز می کند .. کنترل ترافیک هوایی هر چه تلاش می کند نمی تواند با خلبان یا کمک خلبان هواپیما ارتباط بر قرار نماید . پرواز به یونان معمولآ یک ساعت و نیم بیشتر طول نمی کشد .. در حالی که مسافران بیش از دوساعت در هواپیما هستند ..

مسئولان کنترل هوایی فکر می کنند که هواپیمای پرواز شماره ۵۲۲ دچار حادثه تروریستی و هواپیما ربایی شده است . به همین دلیل آن ها به فکر چاره جویی می افتند ... نیروی هوایی یونان با این پیش فرض به دو فروند شکاری خود اسکرمبل ( آماده باش ) می دهد ..

خلبانان هواپیماهای شکاری به هواپیمای مسافربری نزدیک شده و کاپیتان آن را مرتب صدا می زنند .. هیچ پاسخی شنیده نمی شود ..

خلبان یکی از جنگنده ها سعی می کند خودش رو خیلی نزدیک به کابین جت مسافربری کرده تا ببیند کسی متوجه حضور او می شود یا نه ؟

خلبان جنگنده متوجه می شود یکی روی صندلی کمک خلبان نشسته است و سرس رو به پائین است !و هیچ حرکتی نمی کند .. او سریع موضوع رو به برج کنترل گزارش می دهد

خلبان جت جنگنده به برج می گوید که مسافران را بی حرکت بر روی صندلی های خود می بینم !!


او چندین مرتبه با نزدیک شدن به پنجره مسافران مشاهدات قبلی خود را تآئید می کند .

خلبان متوجه می شود که مسافران در حالت طبیعی نیستند و گرنه با دیدن جت جنگنده در کتار پنجره حتمآ عکس العملی از خود نشون می دادند ...

در همین حال خلبان جنگنده متوجه حرکتی داخل هواپیما می شود..! و با تعجب مشاهده می کنه که یک نفر داره سعی می کنه وارد کابین خلبان شود ..! سریع موضوع رو گزارش می کند .. او تکرار می کند یک نفر در کابین خلبان حرکت می کند .. !!

در کابین کسی جز سر میهماندار نیست که با زحمت فراوان خود رو به کابین خلبان رسانیده است .

خلبان اف - ۱۶ یونان تلاش می کنه با اشاره دست با فردی که تازه وارد کابین شده است ارتباط برقرار نماید .. در همین حال اندرسن به خلبان جت شکاری با دست اشاراتی می کند .. خبر خوشحال کننده است .. برج سعی می کند با پرواز ۵۲۲ بار دیگر ارتباط برقرار کند .. اما پاسخی شنیده نمی شود .

خلبان جنگنده در همین لحظه مشاهده می کنه هواپیمای مسافربری به سمت چپ پیچیده و از ارتفاع ده هزار متری به سرعت به سمت زمین شیرجه می رود .. او سعی می کند به فرد داخل کابین بفهماند که رو به بالا برو .. لحظاتی بعد جت مسافربری مقابل چشمان متحیر خلبان اف - ۱۶ پس از یک بار برخورد با زمین ، به هوا برخاسته و بار دیگر محکم به زمین کوبیده می شود و متعاقب آن دود و اتش فراوان به چشم می خورد .. این حادثه ساعت دوازده بعد از سه ساعت پرواز اتفاق افتاد . و نه مسئولان برج مراقبت و نه خلبان شکاری موفق به تماس با کابین هلیوس نشدند .

بلافاصله نیروهای کمکی خود را به محل حادثه می رسانند . یک فروند هواپیمای اتش نشانی از بالا مواد خاموش کننده روی هواپیمای سانحه داده می ریزد .. ولی متآسفانه یک نفر زنده نمانده است !

خطوط هوایی هلیوس شرکت کوچکی است که با سه هواپیما در این شهر کوچک فعالیت می کند . همه گروه های پروازی با هم فامیل و دوست هستند . و چندین سال است که در کنار هم پرواز می کنند . خانواده ها با شنیدن سانحه داغدار می شوند ...

 چرا هليوس سقوط کرد!!؟ 

بعد از سقوط هواپیمای هلیوس تیم بررسی مشغول جست و جوی شدند . آن ها به دنبال دو جعبه سیاه هواپیما برای دست یافتن به اخرین اطلاعات مکالمات کابین که تا ۳۰ دقیقه اخر ضبط و باقی می ماند . جعبه دیگر حاوی اطلاعات پرواز است . که دور موتور ، ارتفاع ، فرامین رو از لحظه تیک آف تا زمان سقوط نشان می دهد . ماموران تجسس هر دو جعبه را که معمولآ خیلی مقاوم است ، پیدا می کنند . آن ها خیلی خوش شانس بودند که قطعه ای از کابین را پیدا می کنند که خیلی راحت آن ها را به علت سقوط راهنمایی می کند . اینک تصویری توضیح می دهم :

مسافران بعد از تنفس اکسیژن ، و تمام شدن آن جملگی بی هوش می شوند . و دقایقی بعد هیچ یک از ان ها درون هواپیما هیچ حرکتی نمی کنند .

آندرس وقتی متوجه می شود ساعت ها از پرواز گذشته و هیچ خبری از کابین نیست ، سعی می کند با کاپیتان تماس بگیرد . اما هیچ پاسخی نمی شنود ! دلیل این که سرمیهماندار مثل بقیه بی هوش نمی شود ، استفاده از بطری های اکسیژن که مخصوص خدمه بوده استفاده می کرده است .

آندرس نیمه بیهوش سعی می کند با استفاده از ماسک های استفاده نشده صندلی های خالی خود را به جلوی هواپیما برساند .. او به زحمت در کابین را باز می کند .. وقتی وارد کابین می شود ، کاپیتان را جلوی در روی زمین افتاده می بیند .. اگه یادمون باشه از جاش بلند شد تا بره فیوز اخطار رو چک کنه .. ولی همان جا بی هوش شده و بر کف کابین می افتد ..

کارشناسان بررسی با دقت به مکالمات متخصص فنی مستقر در برج با خلبان گوش فرا دادند .. اگه آن ها آخرین پیغام او را می شنیدند ، هرگز چنین اتفاقی نمی افتاد .. متخصص به او می گوید : ببینید کلید پرشرایز روی اتوماتیک است ؟ ولی آن ها با آن همه تجربه به آن کلید نظری نینداخته و اجازه دادند تا با گرفتن تدریجی ارتفاع و کم شدن اکسیژن کابین ، بی هوش و گیج شده و بر زمین بیفتند ... اما چرا چنین اتفاقی افتاد ؟ چرا کلید روی اتوماتیک قرار داشت ؟

متخصصان با بررسی پرونده هواپیمای سانحه دیده ، متوجه شدند که روز قبل وقتی پرواز بوده ، در هواپیما پرشرایز خالی می کرده است . متخصصان ( همین آقایی که در تصویر می بینید ) مجبور می شود هواپیما رو روی زمین پرشرایز کرده تا بفهمد از کجا فشار خالی می شود ؟

به همین دلیل دگمه تنظیم پرشرایز را روی حالت دستی " منوال " قرار می دهد . تا که روی زمین امتحان نماید . همکار دیگر او با دستگاهی که در دست دارد ، مقدار پرشرایز را در نقاط گوناگون هواپیما اندازه می گیرد . همان گونه که در تصویر ملاحظه می کنید .. فشار ۸.۲۵ صدم پی اس آی ( پر اسکوار اینچ ) است . متخصص مربوطه بعد از آزمایش فراموش می کند دگمه را به حالت اتوماتیک قرار دهد . ( البته تا آن جایی که من به خاطر دارم در چک لیست قبل از پرواز ، یکی از موارد چک کردن حالت دگمه است . که احتمالآ آن ها توجه نکردند ) ...

یکی از خوش شانسی های متخصصان پیدا کردن تیکه ای از پنل داخل کابین بود که دقیقآ حالت قرار گرفتن روی منوال مشخص بود .. ان ها واقعآ کم تجربگی کردند که وقتی احساس سرگیجه داشتند ، به سیستم افت اکسیژن دقت نکردند

متخصصان برای این که فرضیه خود را ثابت کنند ، با یک فروند هواپیمای مشابه در آسمان همین کار را تکرار کردند .. و وقتی که همه در شرایط بی اکسیژنی قرار گرفتند ، دگمه پرشرایز را روی حالت اتوماتیک قرار داده ( همون پیشنهاد اولیه متخصص زمینی ) که در کم تر از چند ثانیه وضع داخل هواپیما متعادل شده و همه در شرایط طبیعی قرار گرفتند ..

اما در باره گنجایش کپسول اکسیژن بالای سر مسافران ( همان گونه که در تصویر می بینید ) باید عرض کنم که هر یک از کپسول ها برای مدت ۱۲ دقیقه اکسیژن دارند .. ( چون در این مدت خلبان هواپیما را به ارتفاع مطلوب می رساند ) . و مسافران بعد از دوازده دقیقه بی هوش شده و دیگه چیزی نمی فهمند . اما بقیه ماجرا رو توجه کنید ...

سر میهماندار وقتی متوجه وضعیت داخل کابین می شود ، به زحمت یکی از چهار کپسول اکسیژن که مخصوص خدمه هواپیما است را به داخل کابین می اورد .. و به ماسک کمک خلبان وصل می کند .. و خیلی تلاش می کند با ماساژ دادن او را به هوش اورد .. البته یکی را هم به دوست دختر میهماندارش وصل می کند .. و خود با توجه به تجارب اولیه ای که از پرواز داشت پشت یوک می نشیند ..

این دقیقآ لحظه ای است که خلبان اف - ۱۶ خود رو به هواپیمای هلیوس نزدیک کرده و با علامت دست به آندرس اشاره می کند .. کارشناسان در بازرسی دقیق نوار متوجه شدند که سرمیهماندار به آهستگی تقاضای کمک می کند .. که در نوار در وحله اول به گوش نمی رسد ... با دقت فراوان زمزمه اهسته او شنیده می شود .. ولی دیگر خیلی دیر بود .. هواپیما احتمالآ با اتمام سوخت یکی از موتور ها ، گردش به چپ می کند ... خلبان شکاری با دست علامت می دهد که دماغه هواپیما رو بالا بکشه ... و اندرس به اهستگی در حالت نیمه بی هوشی با دست پاسخ خلبان شکاری را می دهد .. دقایقی بعد .. هواپیما به زمین نزدیک و نزدیک تر می شود .. و عاقبت با سینه به زمین برخورد می کند .. و بعد از کمانه کردن ، محکم به زمین کوبیده می شود . کارشناسان اعلام کردند در زمان سانحه اغلب مسافران زنده ولی بی هوش بودند ...

{jcomments on}

همچنین بخوانید :