آگاهي سرپرستي (Leadership Awareness)

سرپرستي يک گروه رسمي در کوه ها موضوعی است که با پياده روي غير رسمي با دوستان متفاوت است. با دوستاني به توانايي خودتان مسئوليتها و تصميم گيريها به شيوه اي بسيار اتفاقي و تقريبا بي خيال قسمت ميشود.

هر کس بطور ضمني حاکم بر سرنوشت خويش بوده (براي بزرگتر ها هم اين يک تفسير حقوقي است) و مهارت تجربه و اطلاع حفظ خويش را داراست. هر گاه کسي مسئله اي داشته باشد. فرض است که شعور بلند کردن صداي خود را دارد.

وقتي رسما شروع به سرپرستي يک گروه مينماييد وارد دنياي کوهپيمايي متفاوتي با مقياسي تازه، فوقالعاده و ثانويه ميگرديد که داراي مجموعه عوامل اضافي است که بايد آن را فهميد و بحساب آورد اين عوامل عمدتا به اداره کردن اشخاص وحفظ روابط خوب کاري با آنها مربوط است.


(الف): با اينکه يک گروه بهمراه داريد، بعبارتي (تنها) گام برميداريد، چه ممکن است در نهايت کسي موجود نباشد که با او مسئوليت تصميم گيري مسير يابي را قسمت کنيد. ممکن است گروه را براي شرکت در اين گونه فعاليتها تشويق نماييد. اما هنوز بر ذمه شما است که درست يا قابل قبول بودن را بررسي نماييد.

(ب): کل گروه وابسته به شما است، به حدي که دست آخر، شما مسئول تفريح، راحتي و ايمني آنها هستيد.

(پ): ممکن است مجبور شويد بجاي هر کدام از آنها (بويژه اگر تازه کار باشند) درباره هر چيزي فکر کنيد.

(ت): نبايد فرض کنيد آنچه را که شما ميتوانيد انجام دهيد، آنها نيز ميتوانند

(ث): نبايد فرض کنيد آنچه را که شما طي روز ميخواهيد، با تمايلات و آرزوهاي آنها منطبق است. اين جنبه ايست که با سبک آزاد منشي سرپرستي که مجراهاي ارتباطي را باز نگه داشته و بازتابي از چگونگي برداشت گروه از موقعيت را بدست ميدهد، تامين ميشود.

(ج): نبايد فرض کنيد آنچه را در يک لحظه بخصوص احساس ميکنيد (مثلا خيلي گرم،خيلي سرد، راحت، آسوده، مطمئن) همان است که آنها احساس ميکنند(مثلا تشنه، گرسنه، تيره روز، وحشت زده، نگران، عصبي، کسل، بيزار). گوش به زنگ علائمي باشيد که به طرف شما ميآيد. هواي گروه خود را راشته باشيد.

(چ): ايمني بايستي موجب عمل صالحي باشد که خردمندانه صورت ميگيرد و عيش را به حد اقل ممکن، منقض مينمايد.

 

تجربه شخصي (Personal Experience)


جانشيني براي تجربه ملموس شخصي نيست و واژه هاي ميانبري براي دستيابي به آن وجود ندارد.

نمي توانيد اميدوار باشيد که يک سرپرست توانا باشيد، مگر اينکه آماده باشيد که وقت زيادي را صرف آن نماييد يا اينکه زمينه کافي از تجربه شخصي داشته باشيد تا شما را قادر سازد ارزیابي صحيحي از موقعيتها ودرنتيجه تصميمات بجا، با در نظر گرفتن اقدامي که بايد صورت بگيرد، انجام دهيد. اين ارزيابي ها و تصميمات سپس با ّآنچه گروه شما ميتواند جذب کند يا قادر به انجام آن هست را حالت ميدهد.

هر گاه داراي يک گروه تازه هستيد که زياد به آن مطمئن نيستيد، حواشي ايمني شما بايد گسترده تر باشد، معني اين امر في الجمله اين است:


(الف): شما بايد قادر باشيد بين خطر واقعي و ظاهري فرق بگذاريد.


(ب) : نياز داريد نقاط ضعف و قدرت خود را در کوهستان بدانيد، تا در موقعيت هايي که شما بيشتر نگران خودتان هستيد تا گروه، شناخته واز آن پرهيز کنيد. شما در اين موقعيت حتي ممکن است خطرات غير موجهي را بپذيريد.


(ج) : نياز به ژرفا گرفتن تجربه داريد تا شما را قادر نمايد آن موقعيتهاي استثنايي که پاسخ کتابهاي آموزشي را بعلت عدم تطبيق با مجموعه و اوضاع واحوال خاص ناديده ميگيريد، تشخيص دهيد. کوهنوردان براي اين امر نامي مبهم دارند که مسامحتا آن را "داشتن حس کوه" ميخوانند.

مواقعي هست که اين حس در کوهستان بطور شهودي و تقريبا نيمه هشيار وجود دارد و مواقعي ديگر کاملا آگاهانه و موکد اين امر در تجارب گذشته ریشه دارد.

سبک هاي سرپرستي (Leadership Styles)


اصطلاح سرپرستي ميتواند چنان تفسير هاي متفاوتي را بپذيرد که باعث لغزش تفاهم بسياري از مردم چه در داخل و چه در خارج از حيطه آموز کوهنوردي گردد. برخي از سبکهاي سرپرستي به آساني قابل شناسايي اند.


(الف) سرپرستي نمونه: نيرويي گروه را از جلو ميکشد. هر گاه دقت نشود سرپرست ممکن است تا آنجا از سطح مهارت گروهش بيگانه باشد که نسبت به مشکلاتي که گروهش بدان دچار است، بي اطلاع يا بي اعتنا باشد. با تصور اينکه در ميدان جنگ قرار دارد، تمايلش بدان سو ميرود که هميشه تصميمات را اوست که بايد اتخاذ کند. گروه تا آنجا که ممکن است در اين تصميم گيري سهيم نيست. اين گروه از سرپرستان کور کورانه راه خود را دنبال ميکنند بي آنکه تصوري از آنچه که دارد اتفاق ميافتد داشته باشند، بدون چرا ها ، کجا ها و چگونه ها.


(ب) سرپرستي از پشت سر: نيرويي گروه را از پشت سر به جلو هل ميدهد، در اينجا دغدغه ممکن است اين باشد تمام گروه در يک ميدان جنگ قرار دارند و همگي ابتکاراتي را در شکل دادن به کار اعمال مينمايند، دغدغه اي انساني نيز براي آنانکه در پشت سر، عقب مانده اند وجود دارد. در اين حالت لازم است که گروه خود را به خوبي بشناسيد و به تمام توانايي هاي آن آگاهي داشته باشيد تا بتوانيد به آنها تکيه کنيد، و اينکه بدانيد آنها در موقع لزوم از محدوده بينايي و صوت شما خارج نخواهند شد. شما ميتوانيد نکات قابل تشخيصي را جا بيندازيد که بر اساس آن جلو دار ميايستد تا بقيه برسند.

يک گروه با تجربه تر ممکن است قادر باشد با گامهاي کندترين افراد حرکت کند ولي براي رويارويي با ناپختگي گروه هاي تازه کار تمهيد شيوه هايي لازم است.

مهارت، حفظ شوق و خوشي بدون از دست رفتن نظارت بدون از بين بردن شوق، شيوه هايي منفي براي رسيدن به اين موقعيت است.


(ج) سرپرستي از وسط: يک نوع از سرپرستي است که نشان از برداشت جامعه شناختي جديد سرپرستي دارد. چنين سبکي، ترکيبي از دو نوع سبک ياد شده در بالا است. سرپرست تنها هنگامي خود راي و تقريبا نظامي است که مورد يا موقعيت ايجاب کند. فقط هنگامي که ايمني جسمي در اثر غفلت يا کله شقي در گروه به خطر ميافتد، کار برد اين سبک ادامه ميابد. او در طي روز بسته به شاخص هايي که از محيط طبيعي و گروهش اخذ ميکند. در جلو، وسط يا عقب قرار دارد.

تا آنجا که ممکن است بر اساس راي همه عمل ميکند و گروه خود را براي کنار آمدن با انگيزشها وتمايلات ، تصميم گيري ها وعملي کردن برنامه هايشان ياري (ونه عموما حکم فرمايي) مينمايد، هوشيار است تا افرادي را که نيازمندند، حمايت، تشويق، همدلي، راهنمايي يا توصيه اعطا نمايد.

گوش به زنگ علائم ناراحتي، فشار عصبي ودلهره است. نسبت به امکاناتي که برانگيزاننده شوق و علاقه به محيط کوهستان هستند، حساس است و در آن واحد مشورت کننده، مشاور ،راهنما، مرشد ، وهمراه است،منبع اطلاعات ودانش وتجربه است. خلاصه به گروه کمک ميکند، تا آنجا که قضاوتش اجازه ميدهد، خود سرپرستي نمايد.

به نظر اين مطلوب ترين سبک سرپرستي است.

 

هدف ها و ارزشها  (Aims and Values)

سرپرست گروه در کوه ها با يک گروه تضاد عمده اي دارد که بايد بر آن فائق آيد. او بايد توازن مناسب را بين آنچه خطرناک(ولي مهيج) است و آنچه امن (و شايد کسالت آور) پيدا کند. تصديق ميشود که اين ساده کردن موفقيت است اما مساله در بطن اساسي ترين سوالها قرار دارد. چرا انجامش ميدهي؟ براي چي؟ چرا به خودت زحمت ميدهي و يک گروه را به کوه ها مياوري؟ و حال آنکه ميتوانستي با دوستانت هر کاري که ميخواهيد انجام دهيد؟ اگر خود را به دردسر انداخته و تيمي را تيمار ميکني، اميد دريافت چه چيزي را در سر مي پروراني؟ اصلا به چه منظور واقعا يک تيم را به کوه ها آورده اي؟موضوع چيست؟ کجاي کاري؟

هر گاه شما واقعا سعي نکرده ايد جوابي براي اين سوالات پيدا نمائيد، در شيوه کنار آمدنتان با گروه و کوهستان يک جاي کار ميلنگد. پاسخ به اين سوالات همه رفتار ها و اقدامات شما را در موقعيت کاري رنگ آميزي گروه شکل ميدهد. کس ديگري نميتواند جواب اين سوال ها را به شما بدهد. بحث آن و مبادله آرا کمکي است، اما ملقمه نهايي انديشه ها بايد نهايتا از خود شما باشد.

پس مساله سرپرست، سعي در پيدا کردن توازن مناسب بين خطر و ايمني است، سعي در پيدا کردن توازن است؛ بين هيجان، لذت، شوق، رضايت، خوشي و آزادي از طرفي، و انضباط بيش از حد که باعث تشکيل يک هنگ نظامي و خشکي عقيم حاصل از برنامه ريزي بيش از حد و آمادگي بيش از حد، از طرف ديگر ميشود.

او بايست بداند چه وقت روا است ملاحظات ايمني را از فضولي بيش از حد در مورد گروهش، تا آنجا که از تجربه اي که او مايل است گروهش داشته باشد محروم نشود جدا کند.او مجبور است بداند که چه وقت اين ملاحظات بر ملاحظات ديگر برتري يابد. هر گاه بتواند بر عوامل ايمني، طوري نظارت داشته باشد که چهار چوب زمينه مجزايي از عمل و تمرين مناسب براي(ونه در مقابل) هيجان، شوق وکنجکاوي، اکتشاف، ماجرا، موفقيت و يک خوشي عمومي در کوه ها باشند، راهش درست است.

تمهيد آموزش سرپرستي، در کوهستان صورت نميگيرد تا به شما بياموزد چگونه از خطا مسون باشيد.

نميتواند(ونخواهد توانست) به شما يک رشته قواعد و روال بدهد که در هر موقعيتي به شما پاسخ درست بدهد. فقط ميتواند ابزارهايي به شما بدهد و نشان دهد که در برخي موارد خاص چگونه به کار ميآيند. اينکه در ديگر موارد آنها را چگونه به کار ميبريد، فقط از طريق تجربه شخصي شما ياد گرفتني است.

بيشتر مساله تکامل يک شناخت کلي از کوهستان و موقعيت گروهي است (اينجا تجربه شخصي کمک ميکند)، بطوري که انسان قادر باشد کليه عوامل مختلف را سنجيده وبه جوابي در خور يک گروه معين در يک موقعيت بخصوص دست يابد. واضح است که کيفيت تجربه شخصي شما در اينجا عامل تعيين کننده خواهد بود. برخي مواقع از قدرتهاي قضاوت و تصميم گيري شما ممکن است توقعات قابل ملاحظه اي برود. براي اينکه اينها موثر باشند بايستي بتوانند متکي بر يک پايه در خور تجربه منسجم باشند.


منبع: کتاب کوهنوردي و هنر سرپرستي

نوشته:اريک لانگمير

ترجمه: سيد جواد صالحي

همچنین بخوانید :